از صحنههایی که خدا خیلی دوست دارد، صحنه گفتگو و حرف زدن پدر و مادرها با بچهها و موعظه کردن آنان است. یعنی حرفهای خوب، با زبان خیرخواهی و دلسوزی، نه با زبان درشت. حتی حرفهای استدلالی ومنطقی، اما با رنگ عاطفی. این را در فارسی پند و در عربی موعظه میگوییم. یک نمونهاش را خدا در قرآن آورده است: در سوره لقمان از موعظه حضرت لقمان به فرزندش یاد شده تا از آن الهام بگیریم که چطور با بچههایمان حرف بزنیم.
آیه ۱۲ سوره لقمان چنین میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقمانَ الحِکمَهَ» ما به لقمان حکمت دادیم. آن حکمت چه بود؟ «أَنِ اشکُرْ لِلَّهِ» خدا را شکرکن. «وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشکُرُ لِنَفسِه» تشکر از خدا، نه اینکه خدا به تشکر ما نیاز دارد، بلکه این تشکر به نفع خود ماست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» و هر کس که ناسپاسی کند، خداوند بی نیاز ستوده است.
آیه ۱۳ چنین میفرماید: «وَإِذ قَالَ لُقمَانُ لِابْنِهِ» و یاد کن آنگاه که لقمان به پسرش گفت: «وَهُوَ یَعِظُهُ» در حالی که با سوز و گداز و مهربانی، او را پند میداد. حضرت لقمان در سه بخش با پسرش سخن میگوید: بخش اول مسایل عقیدتی، توحید و معاد است. بخش دوم مسایل عبادی، نماز و امر به معروف و نهی از منکر است و بخش سوم مسایل اخلاقی است.
لقمان به پسرش با مهربانی و دلسوزی گفت: «یَا بُنَیَّ لا تُشرِک بِاللَّهِ»، عزیزم برای خدا شریک قایل نشو. «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»، حقیقت این است که شرک ظلم بزرگی است. اول از یکتایی خدا شروع کرد. آری به سراغ غیرخدا رفتن ظلم است؛ ظلم به خدا، ظلم به خود و ظلم به معبودهای دروغین.
پس از توحید درباره معاد موعظه میکند که این بچه از کوچکی بداند که بعد از مردن حیاتی و حساب و کتابی هست.
«یَا بُنَیَّ» این واژه بار عاطفی دارد. معادل فارسی آن می شود: عزیزم.
حقیقت این است که «إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ» (خردل دانه گیاهی مانند ارزن است). اگر به وزن یک دانهی ارزن «فَتَکُنْ فِی صَخرَهٍ» در یک درهای باشد، «أَوْ فِی السَّمَواتِ» یا در آسمانها باشد، «أَوْ فِی الأَرْضِ»، یا در زمین باشد، «یَأتِ بِهَا اللَّهُ»، خداوند آن را حاضر میکند. به این اندازه کار خوب یا بد بکنی، گم نمیشود. عزیزم مراقب کارهایت باش. کارهایت را خداوند میآورد و حسابکشی میکند. «إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ»، خداوند نکتهسنج و با خبر است.
به آیه ۱۷ سوره لقمان میرسیم که دربارهی نماز است. «یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ» عزیزم، نماز به پا دار. «وَأْمُرْ بِالمَعْرُوفِ» در مسایل اجتماعی هم دخالت کن. به خوبیها دستور بده. «وَ انْهَ عَنِ المُنکَرِ» از زشتی جلوگیری کن. «وَاصْبِر عَلَىٰ مَا أَصَابَکَ» از همین کوچکی یاد بگیر و در مقابل حوادث ایستادگی کن و خودت را نباز. «إِنَّ ذَٰلِکَ مِنْ عَزمِ الأُمُورِ» اینهایی که برایت گفتم از مهمترین چیزهاست، یا این امر به معروف و نهی از منکر احتیاج به اراده بزرگی دارد.
در آیه ۱۸ به مسایل اخلاقی میرسیم: «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ»، از روی تکبر رویت را از مردم نگردان. «وَ لا تَمْشِ فِی الأَرْضِ مَرَحًا»، مغرورانه روی زمین راه نرو. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُختَالٍ فَخُورٍ»، خداوند آدمهای متکبری که فخر میفروشند را دوست ندارد.
آیهی ۱۹ میفرماید: «وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ» در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن. «وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ» و در سخن گفتن داد نزن و صدایت را پایین بیاور. «إِنَّ أَنکَرَ الأَصوَاتِ لَصَوْتُ الحَمِیرِ»؛ بدترین صداها، صدای الاغ است. انسان در حرف زدن و صدا زدن باید رعایت صوت را بکند که نشانه شخصیت اوست.
در این درس میخواستیم بگوییم خداوند گفتگوی صمیمانه والدین و فرزندان را دوست دارد.