فرزندان ما ادامه ما هستند. امیرمؤمنان علی۷ در نامه ۳۱ نهج البلاغه، به فرزندش امام حسن مجتبی۷ فرمود: عزیزم، فرزندم، تو بخشی از من که نه! تو تمام من هستی. «وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی» بچههای ما تمام وجود ما هستند. آنها اگر عزیز و سالم و موفق و خوشبخت باشند، گویا ما عزیز هستیم.
کارشناسان امر تربیت برای بیان اهمیت و توضیح تربیت و مربی، از دو مثال و تشبیه استفاده میکنند:
مثال اول: زرگر. میگویند: کار زرگر این است که با دانش و تجربه و مهارتی که دارد شمش طلا را به گردنبند و زینتی گران قیمت تبدیل میکند. به این کار میگویند تربیت. آری بچههای ما شبیه همان شمش طلا هستند. این ما هستیم که باید با دانش و تجربه و مهارت، آنها را ارزشمند کنیم.
مثال دیگر باغبان. به باغبانی که روی زمین بکر کار میکند تا به باغی پر از گل و میوه با درختانی تناور و گلهای رنگارنگ تبدیل شود، میگویند مربی. او با تجربه و دانش این کار را انجام میدهد. از مفهوم این دو مثال میفهمیم که تربیت بچههای ما نیاز به مطالعه و مشورت تجربه و دانش مراقبت و دقت دارد.
پدر و مادرها باید برای آینده فرزندان خود اهدافی را تعریف کنند و اندیشه کنند که در پرورش چه نسلی هستند؟ قرآن کریم در داستان حضرت ابراهیم۷ آرزوی این پیامبر بزرگ را اینگونه شرح میدهد:
آن حضرت قبل از آن که آرزوی خود را بیان کند، از خداوند به خاطر نعمت داشتن فرزند تشکر میکند: «الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ»[۱]، پروردگارا تشکر میکنم که در سن پیری به من دو فرزند به نام اسماعیل و اسحاق دادی.
اولین پیام آیه این است که قبل از هر چیز باید از داشتن فرزندانمان از خدا تشکر کنیم. خدایا الحمدلله! خیلیها بچه ندارند، به ما بچه دادی.
سپس دعای خود را با خدا در میان میگذارد: «رَبِّ اجْعَلنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی»؛ پروردگارا خود مرا از برپادارندگان نماز قرار بده و ذریّه و فرزندانم را! «رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ»؛ پروردگارا این دعای ما را مستجاب کن.
نکات مهمی در این آیه وجود دارد: حضرت ابراهیم۷ خودش اولین موحد عالم است، مهاجرت کرده است، تا نماز برپا شود، اما همچنان از خدا میخواهد که خدایا من برپاکننده نماز باشم. همهی خواهران و برادرانی که در سرتاسر عالم برای اقامه نماز زحمت میکشند، کار ابراهیمی میکنند. فعالیت در ستاد اقامه نماز و در مسجد و یا در هرجایی برای ارتباط خلق با خالق، یک فعالیت مبارکی است.
«وَمِنْ ذُرِّیَّتِی»، خدایا غیر از اینکه خودم اهل نماز باشم، ذریهی مرا اهل نماز قرار بده. نکتهی مهمی در این کلمه هست. حضرت ابراهیم۷ نمیگوید: بچههای مرا! ذریّه نشاندهنده بلندنظری است. یعنی بچههایم و بچههای بچههایم، و بچههای بچههای بچههایم، … یعنی چشمانداز چندهزار ساله برای خودش ترسیم میکند. خدایا هر نسلی که از من روی زمین پاخواهد گذاشت، اهل نماز باشد.
از افراد میپرسیم که شما چند بچه دارید؟ سه تا! چه کار میکنند؟ والا یکی انگلستان است، یکی دانشگاه اهواز است، یکی در عسلویه است. خوب بچههای شما نماز میخوانند؟ نماز را والا حاج آقا دعا بفرمایید انشاءالله که میخوانند. گاهی میخوانند و گاهی نمیخوانند.
ما باید نماز بچهها را رصد کنیم. از وقتی به دنیا میآیند برایشان برنامه داشته باشیم. کودکی اول، کودکی دوم، نوجوانی، جوانی، پیوسته باید پیگیری کنیم. نامه مینویسیم، تلفن میکنیم، از نماز آنها پرس و جو کنیم. این خواسته پیامبر بزرگی مانند ابراهیم۷ است. این را مهم بدانیم.
ما چقدر برای سلامتی بچههایمان اهمیت قائلیم و میسوزیم؟ تب میکنند اشتهای ما کور میشود. غصه میخوریم که بچه تب کرده است. برای نمازش چطور؟ آیا دغدغه داریم؟!
اگر میخواهیم بچهی نمازخوانی داشته باشیم، باید خود ما اهل نماز باشیم. اول حضرت ابراهیم۷ برای خودش دعا میکند، بعد برای بچههایش. بچههای ما آیینهی تمام نمای وجود ما هستند. هرطور ما هستیم آنها هستند. وقتی بچهها میبینند که ما به نماز عشق میورزیم و نمازی عاشقانه و عارفانه میخوانیم، آنها هم همان نماز را از ما الهام میگیرند.
برای نماز بچههایمان از خدا کمک بخواهیم و دعا کنیم.
[۱]. اسراء، ۶۴.